هیئت جوانان حضرت علی اکبر (ع)- علی آباد همدان
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]

!   سوال

1.در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که هر کس به قسم خوردن جدی تر باشد به .......................نزدیک است.

2.پیامبر (ص) در مقابل رسالتش از مردم چه چیزی را طلب کرد.

3.در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است : تمام چشمها در روز قیامت گریان است مگر چشمی که ..................

4.بنیاد اسلام بر چه چیزی است.

5.از نظر امام حسن عسکری(ع) کوشنده ترین مردم چه کسی است.

6.در روایت چه چیزی به عنوان جهاد زن معرفی شده است.

7.از نظر حضرت فاطمه(س) سعادتمند واقعی و حقیقی چه کسی است.

8.غافلترین مردم از دیدگاه حضرت محمد (ص) چه کسی است.

9.در حدیثی از امام جواد (ع) آمد ه است که هر کس عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او .................. است.

10.چرا فاطمه محور اهل بیت است.

11. از دیدگاه امام علی (ع) چه موقع نفس کشیدن انسان تسبیح است

12.دو مورد از لقب های حضرت زهرا(س) را با معنی آنها را ذکر کنید.

13.وقتی امام سجاد در هنگام وفات بیهوش شد و دوباره بهوش آمد چه سوره ای را تلاوت نمود.

14. اولین کسی که وارد بهشت می شود کیست.

15.آخرین سفارش امام صادق (ع) چه بود.

16.امام حسن (ع) نابودی انسان را در چه چیزی می داند.

17.چه چیزی عبادت هفتاد ساله را نابود می کند.

18.یکی از وقایع مهم دوران امام کاظم(ع) را نام ببرید.

19.چرا حضرت فاطمه (س) با فضیلت ترین دخت نبی گرامی اسلام است.

20.دو مورد از اخلاق سیاسی حضرت زهرا (س) را نام ببرید.

جایزه مسابقه : اعزام رایگان به حرم حضرت معصومه (س) با کاروان هیئت

واحد فرهنگی هیئت جوانان حضرت علی اکبر (ع)



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ جواد قاسم آبادی-سید امید حسینی | پنج شنبه 88/3/28 ::  ساعت 4:7 عصر

    ?  نوشته های دیگران []

    !   آرماگدون همان جنگ فرات است

    آرماگدون همان جنگ فرات است !

     

     یک نویسنده آمریکایی در سال 1997 کتابی با عنوان « خیانت به بیت المقدس » را تألیف نمود که در آن هر نوع مذاکره صلح با فلسطینیان را خیانت به تعلیمات انجیل و خواسته های مسیح معرفی کرد و این مطلب را دائماّ به خوانندگان القا می نماید که مسیح با آغاز هزاره سوم و قبل از سال 2007 م ظهور خواهد کرد و اسراییل بزرگ را از نیل تا فرات به وجود خواهد آورد . هر چند که در آن سال هرگز چنین چیزی رخ نداد ، اما تبلیغات گسترده خمچنان ادامه دارد .

    در این کتاب ها تبلیغ می گردد که برای تعجیل ظهور مسیح ، مسیحیان باید کشور بابل را – که عراق کنونی می باشد – نابود کنند و رود خانه فرات باید کاملاّ خشک گردد. گفتنی است که آنها جنگ آرماگدون را « جنگ فرات » نیز می نامند . ( با دانستن چنین مطالبی احتمالاّ حمله به کشور عراق و اشغال آن به دست دولت آمریکا توجیه مناسبی به نظر می رسد . )

    رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گسترده ای در این باره انجام داده اند . در یک نظر سنجی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال 1997 انجام شد ، اعلام گردید 25 درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت . در اثر این جنگ دنیا نابود می شود و در پایان این جنگ هفت ساله که آنها آن را « مصیبت بزرگ برای کلیسا و مسیحیان » می دانند ، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته ظهور خواهد کرد و دجال را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را با مرکزیت بیت المقدس تشکیل خواهند داد .

    به همین منظور آنها معبد بزرگ را که موجب جنگ آرماگدون می شود می شود« معبد مصیبت بزرگ » می نامند . مطابق اعتقادات صهیونیسم مسیحی ، غیر از معتقدان به « خواسته های مسیح » ، تمامی مردم جهان ، چه مسیحی و چه غیر مسیحی ، به دست دجال کشته خواهند شد .

    آنها معبد بزرگ را که موجب جنک آرماگدون می شود « معبد مصیبت بزرگ » می نامند .

    آری ! اینها تنها عباراتی تکراری و ساده نیست . بلکه دنیایی از حوادث و وقایع را با خود به همراه دارد این حاصل اعتقاداتی راسخ است . و نشان می دهد که استحکام عقاید و التزام به آیئن برای هر فرد دینداری تا چه اندازه مهم است . همانند مسیحیان آمریکایی که تورات را بیش از هر کتای دیگری قبول دلرند و زبان و تصورات و توجیهات اخلاقی و مبارزات بشری این کتاب را به عنوان بخشی از شخصیت آمریکایی خویش می دانند و تصورشان این است که باید برخیزند تا نقش مهمی را در تاریخ ایفا کنند .

    این تربیت ماحصلی لز آموزش در دوران کودکی است که در منزل و مدرسه دائماّ با این مسأله مواجه می شوند که در وجدان و تخیلات شان ، در گذشته ی توراتی به سر برند و فرهنگ تورات عضو جدایی ناپذیر از زندگی شان باشد . به طوریکه احیای عهد قدیم و تمسک به آن ، به عنوان یک عقیده و فرهنگ با ارزش تلقی شود و جریانهای مذهبی تازه ای را به وجود آورد .

    پس این طبیعی است که آمریکای بنیادگرا خود را در آغوش اسرائیل بیندازد و میراث روحی و مذهبی مشترکی را در میان خود بازیابند و به واسطه این وحدت و اشتراک ناشی از آموزه های دینی ، به اقدامات مورد نظر دست زنند .

    " کابوت لودج " رئیس روابط خارجی کنگره در سخنرانی خود در بوستون در سال 1922 پیرامون روح تعصب در قبال مسأله فلسطین " چنین گفت :

    " به نظر من این بسیار خوب و تحسین بر انگیز است که ملت یهود در سراسرجهان ، برای افراد هم کیش خویش ، ( که تمایل به بازگشت به سرزمینی دارند که مهد آنها بود و برای هزاران سال در آن به سر می بردند . وطنی قومی – ملی بنا کنند . من هرگز نمی توانم تصور کنم که قدس و فلسطین زیر سلطه ی محمدی ها ( مسلمانان ) باشد . باقی ماندن قدس و فلسطین – که برای یهود مقدس است و سرزمینی که برای تمام ملل برگ مسیحی غرب ، مقدس به شمار می آید – در دست ترک ها (مسلمانان ) برای سال های سال ، چون لکه ننگی است بر پیشانی تمدن ، که باید آنرا پاک کرد . "

    بنا بر این مشخص است که بنیادگران هر آنچه می خواهند انجام می دهند و دارای اختیارات بسیاری در محدوده فلسطین می باشند و اقدامات وحشیانه را به راحتی توجیه می کنند و اعراب را مردمانی احمق ، کودن و تنبل معرفی می کنند . همان طور که در فیلم ها بارها شاهد بودیم که مسلمانان را سمبل قبایل بدوی و صحرا نشین نشان می دهند و افرادی که در کنترل امور سیاسی و مملکتی ضعیف هستند و اغلب چهره های خشن و شبیه به یک تروریست واقعی را دارند . پس برای یافتن راه حلی برای اتمام این مشکلات ، وعده بازگشت یهود را مطرح می کنند و به شدت بر این اعتقاد پافشاری می کنند.

    بنیادگران انجیلی که دیدگاه های مذهبی خاص خود را دارند در حال حاضر بودجه ها و اموال بسیاری را برای اسرائیل جمع آوری می کنند تا اقداماتی همچون تخریب مسجد الاقصی و بر پایی هیکل سلیمان ، انجام می گیرد و این همان عقایدی است که پیشوایانشان هم بدان معتقد بودند .

    اینان تصور می کنند که پیمودن راه حق و حقیقت این است که سرخپوستان را قتل عام کنند و آمریکا را تصرف کنند و بعد از در دست گرفتن سراسر آمریکا ، چنین نظامی در نقطه دیگری از جهان یعنی فلسطین ، اقدام کنند . صهیون جدید ، رویای شهرک نشینان – همان صهیون قدیم یعنی فلسطین شد و از آنجا که برخی از شهرک نشینان مسیحی ، قتل عام و کشتار سرخپوستان را ثواب یافتند ، بنا بر این مسیحیان نیز کمک مالی به صهیونیست ها را بر حق دانستند تا از آنها برای قتل عام و کشتار فلسطینی ها استفاده شود .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ جواد قاسم آبادی-سید امید حسینی | جمعه 88/3/8 ::  ساعت 10:28 صبح

    ?  نوشته های دیگران []

    !   ماهنامه ولایت

    سوال 1 :

              دعوت از گروه ارکستر در مجالس که غالباً مجلس را به مجلس رقص تبدیل می کنند چه حکمی

             دارد ؟ شرکت در این گونه مجالس چه حکمی دارد ؟ کسب افراد از این راه حلال است یا حرام ؟

             پول دادن به آنها چطور ؟

    حضرت آیة الله خامنه ای :

    هر نوع خوانندگی که انسان را از خدا دور کند و به سمت گناه ببرد حرام  است و همچنین شرکت در این مجالس دنیز حرام می باشد . و پول دادن به آنها و پول در آوردن از این راه نیز حرام است .

    حضرت آیة الله بَهجت :

    کسب آنها حرام است و شرکت در این مجالس جایز نیست .

    حضرت آیة الله فاضل لنکرانی :

    کلاَ حرام است .

      

    سوال 2 :

    اخیراَ نوارهای موسیقی همراه با خوانندگی خوانندگان زن با مجوز اداره ی ارشاد پخش شده و مجاز شمرده می شوند. شنیدن و پخش کردن این گونه آهنگها چه حکمی دارد ؟

    حضرت آیة الله صافی گلپایگانی :

    شنیدن این گونه آهنگ ها حرام است و پخش کردن و به دیگران دادن آنها هم حرام میباشد و مجوز اداره ی ارشاد مورد قبول نیست.

    حضرت آیة الله مکارم شیرازی :

    تکثیر و شنیدن اینگونه نوارها حرام است . مجاز بودن و مجوز اداره ی ارشاد آن ها را حلال نمی کند .

    حضرت آیة الله فاضل لنکرانی :

    جایز نیست .

    حضرت آیة الله تبریزی :

    گوش دادن و تکثیر نوارهای مزبور حرام است . چه موسسه ای اجازه بدهد و

    چه اجازه ندهد .

                                 

    نگاهی گذرا به نظریه ی ولایت فقیه

    تذکر : کسانی می توانند از این مطلب استفاده بکنند که زین پس ، تک تک شماره های نشریه را تهیه کنند و مبحث « ولایت فقیه » را زنجیروار بخوانند .

     

    به جای سر آغاز

    به حق می توان « نظریه ی ولایت فقیه » را محوری ترین و مهم ترین پایه و اساس نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت امام زمان (عج) دانست ، نظریه ای که در آخرین سال های قرن بیستم عملاً کارایی و صلاحیت دین را در اداره ی امور جامعه بر همگان آشکار ساخت و بنیان گذار بزرگ جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) با تکیه بر این اندیشه توانستند علی رغم میل همه ی قدرت های استعمارگر دنیا ، حکومت اسلامی را ایجاد کرده به خوبی آن را اداره کنند .

    در حالی که از اواخر قرن شانزدهم میلادی به این طرف ، در غرب اندیشه ی جدایی دین از سیاست ( و پاسخ گو نبودن دین در رفع مشکلات اجتماعی و اداره ی امور جامعه ) از سوی دانشمندان علوم سیاسی و نیزسیاستمداران به شدت ترویج شده بود و حتی ارباب کلیسا نیز آن را پذیرفته بودند ، یک روحانی و مرجع مسلمان دینی توانست با تأسیس یک نظام حکومتی مبتنی بر اصول ، ارزش ها ، احکام و در یک کلمه « اندیشه ی دینی » دوست و دشمن را به حیرت وا دارد .

    او با تأکید بر این که «حکومت ، فلسفه ی عملی تمام احکام است » و « جمهوری اسلامی ؛ نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه زیاد » خواست عملاً نشان دهد که « نظام جمهوری اسلامی » با محوریت « ولایت فقیه» یک نظام دینی محض و مستقل از تمامی نظام های رایج موجود در دنیاست که علی رغم ادعاهای مخالفان ، قادر است به خوبی جامعه را اداره کند .

    امروزه پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت اسلام و نظام ولایت فقیه در کشور عزیزمان ایران ، دشمنان قسم خورده ی ملت و کشور ما که به درستی دریافته اند : رمز استواری ، استقلال ، عظمت و سربلندی این کشور ، پای بندی به دین و ولایت فقیه است با شیوه ها و ترفندهای گوناگون فرهنگی ، سعی در تضعیف اعتقاد و سست کردن باورها ، اصول و ارزشهای دینی و اسلامی در مردم و جامعه ی ما دارند و به عنوان یکی از اهداف راهبردی خود ، تضعیف « ولایت فقیه » را نشانه رفته اند .

    ما که معتقدیم در وضعیت کنونی جامعه مان ، ولایت فقیه عمود خیمه ی اسلام است و حفظ و استحکام آم مایه ی حیات و رونق اسلام و احکام و ارزش های اسلامی در جامعه است بر آن شدیم تا با تبیین این نظریه و دفاع عملی و منطقی از آن برای عموم مردم و به ویژه نسل جوان و نورسته ی جامعه مان که ممکن است آشنایی کمتری با این نظریه و کمّ و کیف آن داشته باشد ، بخشی هر چند کوچک از وظیفه ی دینی و الهی خود را ادا نماییم .

    در این راستا ، از کتابها و سخنان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ( مدظله العالی ) و نیز از کتاب ها و نوشتارهای حضرا آیت الله محمّد تقی مصباح یزدی ( سلّمه الله ) پیرامون این موضوع بهره گرفته ایم

     

     

     

    امام خمینی (ره):

     شما اگر بخواهید خدمت کنید به اسلام ، خدمت کنید به کشور خودتان ، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید ، وابسته به هیچ جا نباشید . باید هم رشته ی علم را تقویت کنید و هم تهذیب اخلاق را

    رهبری (دامت برکاته ) :

    ما می خواهیم علم در خدمت انسانیت باشد ؛ در خدمت عدالت باشد ؛ در خدمت صلح و امنیت باشد ؛ ما اینطور علمی را می خواهیم ، اسلام به ما این علم را توصیه می کند .     



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ جواد قاسم آبادی-سید امید حسینی | جمعه 88/3/8 ::  ساعت 10:27 صبح

    ?  نوشته های دیگران []

    !   ماهنامه واایت

    سخن سردبیر

    امام خمینی (ره) احیاگری است از نسل حسین بن علی (ع) که در مقابل رژیم ستمشاهی با زندان و تهدید و تبعید سالها رنج و مشقّت را تحمل نمود . تا مردم به خود آگاهی برسند و برای نجات خود و بشریت پرچم سرفرازی را به دست گیرند و حال این سخن امام (ره) را که فرمودند :

    « با زندگی اشرافی و مصرفی ، نمی توان ارزشهای انسانی ، اسلامی را حفظ کرد »

    این را باید به عنوان یک اصل در جلوی دیدگان خود قرار دهیم تا سرنوشت امروز ما ملت مسلمان چون غرب و مکتب های مادی گرا نشود .

    مهمترین نکته ای که در این سخن امام (ره] وجود دارد، می تواند مبنایی برای نامگذاری امسال از سوی آیت الله خامنه ای (دامت برکاته ) باشد .

    بحث اصلاح الگوی مصرف است که همه ما باید با پیروی از دستورات ولی امر مسلمین ، این وظیفه را به نحو احسن انجام دهیم .

     

    زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای

    رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای در سال 1318 شمسی در مشهد چشم به جهان گشود .

    ایشان دومین پسر خانواده هستند و خانواده ای بسیار ساده زیست و روحانی داشتند .

    رهبر بزرگوار در یکی از خاطره هایش می فرمودند: پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی گوشه گیر بودند. زندگی ما به سختی می گذشت . من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود و اگر مادر چیزی حاضر می کرد نان و کشمش بود.

    منزل کوچکی در محله فقیر نشین مشهد داشتیم که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین . و هنگام آمدن روحانیون مهمان برای پدرم ما به زیر زمین می رفتیم و ........

    ایشان از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را بیاموزد .

    سپس هر دو برادر را درمدرسه اسلامی «دار التعلیم دیانتی » ثبت نام کردند .

    ایشان از دوره ی دبیرستان خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو را آغاز کرده بود و نزد پدرش و اساتید دیگر به تدریس ادامه داد .

    ایشان از هجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند و در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات ، عازم نجف شدند و با مشاهده و شرکت در درس های مجتهدان بزرگ ، اوضاع تدریس آنجا را پسندیدند و از پدر اجازه ی اقامت خواستند، ولی پدر موافقت نکردند و به مشهد برگشتند .

    آیت الله خامنه ای از سال 1327 تا 1343 در حوزه ی قم به تحصیلات عالی فقه و اصول و فلسفه پرداختند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ، امام خمینی ، شیخ مرتضی حائری یزدی و علامه طباطبائی استفاده کردند .

    در سال 1343 فهمیدند که یک چشم پدرشان آب مروارید آورده و نابینا شده ، بسیار غمگین شدند و در دو راهی ماندن در حوزه ی بزرگ قم یا رفتن مانده بودند، تا تصمیم درست را گرفتند و به پرستاری پدر به مشهد شتافتند و آنجا به ادامه تحصیلات پرداختند.

    هنگامی که سخنرانی سید مجتبی نواب صفوی را در مشهد در مدرسه ی سلیمان خان شنیدند به شدت تحت تاثیر قرا گرفتند .

    البته در سال 1341 که در قم بودند از سوی امام خمینی (ره) ماموریت رساندن پیام به آیت الله میلانی و علمای خراسان درباره ی چگونگی تبلیغ در ماه محرم و افشاگری علیه سیاستهای آمریکایی شاه شده بودند .به این خاطر در 9 محرم 1342 دستگیر و یک شب بازداشت شدند .

    و دوباره در حادثه ی 15 خرداد ، دستگیر و ده روز به سخت ترین شرایط شکنجه و زندانی شدند .

       

    سروده مرحوم ریاضی یزدی در مدح آل حضرت (س) (دیوان صفحه 190 )

    در مدح و ستایش عصمت کبری صدیقه طاهره حضرت ام الائمه فاطمه زهرا (س) زهره ی زهرا

     

    آن زهره ای که مهر بنورش منوّر است         دُردانه پیمبر و زهرای اطهر است

    بر تارک زنان جهان تاج افتخار             بر گردن عروس فلک عقد گوهر است

    بانوی بانوان جهان ، سرور زنان        درج عفاف و عصمت کبرای داور است

    او را پدر رسول خدا ، صدر کائنات     او را علی ولی خداوند ،همسر است

    لجویست پُر ز درّ و گهرهای شاهوار   یزدان او را ستوده به قرآن که کوثر است

    کیهان تایش دو فروزنده آفتاب         گردون گردش دو درخشنده اختر است

    خونی که داد سرور آزادگان حسین        مرهون حُسن و تربیت شیر مادر است

    تا روزگار بوده و تا هست پایدار        عرش خدا ز زهره زهرا منوّر است

    نوری که زیب بخش مکان است و لامکان   از باختر فروغ رُخش تا به خاور است

    حواری امشی است وز مشکین شمیم او   گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است

     

     منبع : کتاب فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمة

     نوشته : استاد علامه حسن حسن زاده آملی

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    شخصیت شناسی امامان معصوم علیهم السلام :

    بی تردید پیروی صحیح از امامان (ع) قبل از معرفت و شناخت شیوه ی زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممکن نیست .روح پیروی معرفت و شناخت آنان است .

    رسول خدا (ص) فرمودند : نقش مقاومت یک فرد دارای شناخت ، در برابر شیطان از نقش هزار عابد( بدون شناخت ) بیشتر است .

    همچنین امام صادق (ع) می فرمایند : آنکه ما را شناخت ، مومن است و آنکه ما را انکار کرد کافر است و آنکه ما را نشناخت ؛ ولی ما را انکار نکرد گمراه است .

    از اینگونه روایات فهمیده می شود شیعه باید مجموعه فرهنگ و شیوه ی زندگی امامان را بشناسد و با اعتقادی صحیح و نیتی خالص به دنبال آن حرکت کند وگرنه نام او در فهرست شیعیان امام علی (ع) و امامان عزیز ثبت نخواهد شد .

    با اینکه شناخت و فهمیدن شیوه ی زندگی امامان معصوم از ضروریات است ؛ ولی با کمال تأسف بخشهای حساس و سازنده ی زندگی پُربار آنان کمتر مطرح شده است .از این رو اطلاعات ما از زوایای زندگی آن بزرگ مردان الهی بسیار ضعیف و اندک است که:

    رسول خدا (ص) فرمودند : مَن ماتَ وَ لَم یَعرِفُ امامَ زَمانه ماتَ میتَةً جاهلیّةَ (هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند مرگ جاهلیت (قبل از اسلام ) مرده است .)

    به همین دلیل در این مجال کوتاه سعی بر آن است که زوایای مختلف زندگی پُر بار این انوار الهی را شناسایی نموده و با استعانت از خداوند کریم بتوانیم رهبران الهی خود را بشناسیم و با عمل به دستورات ایشان جزء اصلی ترین شیعیان آنان باشیم .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ جواد قاسم آبادی-سید امید حسینی | جمعه 88/3/8 ::  ساعت 10:26 صبح

    ?  نوشته های دیگران []

    !   زبان و آثار آن

    آثار حفظ زبان




    « غزالى » در کتاب « احیاء علوم الدین » ضمن جمله پرمعنایى درباره زبان مى گوید : فَاِنَّهُ صَغِیْرٌ جِرْمُهُ وَعَظْیِمٌ طاعَتُهُ وَحَرَمُهُ . « زبان عضویست که وزنش اندک و کم ولى عبادت و گناهش بسیار بزرگ است » .زبان با یک تهمت نابجا ، یا یک دروغ ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى را بریزد ، یا مال و جان بى تقصیرى را بر باد دهد .تمام جنایاتى که در طول برپا بودن سازمان امنیت طاغوت آمریکایى در ایران، بر آبرو و جان و مال مردم رفت ، محصول زبان مزدوران ساواک کثیف بود ، آرى! این است جرم عظیم و گناه بزرگ زبان .و زبان مى تواند با گفتار الهى بین دو نفر را اصلاح نموده ، آبروى مسلمانى را حفظ کند ، و مال و عرض مؤمنى را از خطر برهاند آرى ! این است طاعت بزرگ او .در حالى که هر یک از اعضاى انسان مى تواند وسیله اى براى شیطان و شیطان ها باشد ; ولى بزرگان دین درباره « زبان » فرموده اند :وَاِنَّهُ اَعْظَمُ آلَةِ الشَّیْطانِ فى اسْتِفْواءِ الاِْنْسانِ . « زبان بزرگترین وسیله براى شیطان در گمراهى انسان است » .آرى ! این مکتب انسان شناس اسلام است که منافع و زیان هاى زبان را به طور مفصل و مشروح بیان مى کند و ایمان به خدا و قیامت را ضامن آراسته شدن زبان به حسنات ، و پاک ماندنش از سیئات قرار مى دهد .
    سرعت گیر تقوا
    مؤمن در اسلام با کمربند تقوى و خوف از خدا و ایمان به روز جزا ، زبانش را از آلودگى حفظ کرده و سعى مى کند ، این عضو حساس به طور دائم در راه خدا قرار گرفته ، و جز اجراى مسائل ایمانى و گفتار خدایى و کلام نیکو با مردم برنامه اى نداشته باشد .در کتاب پر قیمت « منهاج العابدین » در باب زبان چنین مى خوانیم :« بر تو باد اى برادر که زبان نگه دارى و در ضبط و قیدآورى، که او سرکش ترین عضویست از اعضاء و طغیان و فساد و عدوان او بیشتر است ».
    دو نکته
    از « سفیان بن عبد الله » روایت است که گفت به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) گفتم :ما اَخْوَفُ ما تَخافُهُ عَلَىَّ فَقالَ هذا وَاَخَذَ بِلِسانِ نَفْسِهِ . « اى رسول خدا ! از چه چیز بر من بیشتر مى ترسى؟ فرمود : این و زبان خود با دست گرفت » .و از « یونس بن عبید » نقل کردند که گفت : نفس خود را این گونه یافتم که رنج روزه را در گرماى سخت مى توانست کشید ; اما ترک کلمه اى که به کار نمى آید نمى توانست کرد .

    آثار حفظ زبان
    اول : آنچه « ابوسعید خُدْرى » روایت کرده است که : چون بنى آدم بامداد برخیزد ، تمام اعضاى او به نزد زبان او بگریند و گویند به خدا تو را سوگند مى دهم که راست باشى که اگر تو راست باشى ما همه راست شویم و اگر تو کژ روى ما کژ شویم ، و معناى این نشانه آن است که نطق زبان در اعضاى آدمى اثر مى کند ، چه به توفیق و چه به خذلان ، و مؤکد این معنى حکایت « مالک بن دینار » است که گفت : چون در دل خود قساوتى و در تن سستى و در روزى حرمان بینى بدان که سخن بیهوده گفته باشى .دوم : آنکه حفظ وقت خویش کنى ، که بیشترین سخنى که آدمى بر زبان آورد ، به غیر ذکر خداى تعالى ، لغو باشد و وقت بدان ضایع گردد .« حسان بن ابى سنان » به غرفه اى گذشت که نوساخته بودند ، پرسید که چند روز است که این بنا نهاده اند؟ پس روى به نفس خود کرد و گفت : اى نفس مغرور ! تو را به این چکار ، چرا سئوال بى معنا مى کنى؟ و نفس را با یک سال روزه گرفتن عقوبت کرد .مى گویند : فقیه بزرگ ، حضرت آیت الله العظمى بروجردى یک روز در هنگام بحث در یک مسئله فقهى درباره یکى از شاگردان خود عصبانى شد و سخن تندى به او گفت ، پس از درس او را خواست و سخت از او دلجویى کرد ، آنگاه با خداى خود پیمان بست که یک سال تمام روزه بگیرد تا با جریمه شدن نفس با یک سال روزه ، از چنان عملى براى همیشه مصون بماند .سوم : حفظ اعمال صالحه است که هر که زبان نگه ندارد و سخن بسیار گوید ، به ناچار در غیبت مردمان افتد و سخن بیهوده و غیبت ، خود صاعقه اى است هلاک کننده که گفته اند : مَثَل غیبت کننده ، چون کسى است که با منجنیقى حسنات خویش را به شرق و غرب دراندازد ، و دیگر از حسنات تهى و خالى گردد .نقل مى کنند که به یکى از عرفا گفتند : فلان کس غیبت تو را کرد . آن عارف طبقى رطب نزد او فرستاد و گفت : شنیدم که تو حسنات خود را به هدیه نزد من فرستادى ، خواستم که آن را تلافى کرده باشم .
    چهارم : ترک سخن که ترک آن سلامت از آفت هاى دنیا است ، و به تعبیر دیگر حفظ کردن زبان از گفتارى که خدایى نیست و ضربه از پى دارد .بزرگان مى گویند : با زبان سخن مگو تا دندان هایت نشکند .و دیگرى گفته : سفره زبان را پهن مکن ، تا قدر و قیمتت از دست نرود .
    زبانا ز دستت به رنج اندرم *** ببرّم سرت تا بزى سرم
    پنجم : ذکر آفات آخرت وعاقبت آن است و در این باب یک نکته بگویم : بدان که آنچه گویى یا سخن حرام باشد یا مباح ، اگر حرام باشد و محظور ، خود عذاب خداى در زیر آن است که طاقت آن ندارى که در حدیث است که : رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه فرمود که :« آن شب که مرا به آسمان بردند ، قومى را دیدم که مردار مى خوردند گفتم : اى جبرئیل ایشان کیستند؟ گفت : کسانى هستند که گوشت مردگان خورند » .و « معاذ » را گفتند : زبان خود را از حمله به قرآن و طالبان علم بریده دار ، و مردمان را به زبان خود مدر که سگان دوزخ تو را بدرند .« ابوقلابه » مى گوید :« در غیبت کردن خرابى دل است از هدى ، تا فرا راه راست نبیند این سخن است که حرام است » .
    آثار سخنان مباح
    اول : مشغول کردن کرام الکاتبین به چیزى که در آن فایده و خیرى نباشد . حق مردم عاقل آن است که از ایشان شرم دارد و ایشان را نرنجاند :( مَا یَلْفِظُ مِن قَوْل إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ) . دوم : فرستادن نامه نزد خداى تعالى ، پر از لغو و هرز و بیهوده . پس بنده باید از این حذر کند و از خداى تعالى بترسد .گفته اند : یکى به دیگرى نگریست ، و سخنى ناسزا گفت ، او را گفت : اى مرد ! نوشته اى به نزد خداى تعالى مى فرستى ، بدان که چه مى نویسى در آن . سوم : خواندن آن در روز قیامت نزد خداى عزوجل در برابر مردمان با رنج ، ترس ، برهنگى ، گرسنگى ، تشنگى ، از بهشت منقطع ، از نعمت محبوس . چهارم : ملامت و توبیخ بى حد ، که : چرا گفتى ؟ و به چه سبب گفتى ؟ و حجت منقطع شد . گفته اند : اِیّاکَ وَالْفُضُولَ فَاِنَّ حِسابُهُ یَطُولُ . « سخن اضافه از حق مگو که حساب آن طولانى است » .
    آفات خطرناک زبان
    کتاب هاى مهم اخلاقى آفات زبان را در بیست مورد شمرده اند ، و در محور هر یک از آفات به شرح و بسط مسئله اقدام کرده اند . در این مقال به ذکر عناوین بیست گانه اکتفاء کرده و تفصیل آن را به مطالعه و تحقیق خوانندگان واگذار مى کنیم :« هیچ سخنى را به زبان نمى گوید جز اینکه نزد آن [ براى نوشتن و حفظش
      ]نگهبانى آماده است » .1ـ سخن گفتن ، در چیزى که سود و منفعت براى شنونده ندارد .2ـ اضافه و زیادى گفتن در حدى که ، باعث رنج و زحمت دیگران شود .3ـ باطل گفتن .4ـ مراء و مجادله کردن .5ـ پیچیده و مغلق گفتن ، در حدى که مستمع نتواند از گفتار استفاده کند . به تعبیر دیگر : هنرنمایى کردن براى نشان دادن شخصیت علمى خویش .6ـ فحش و ناسزا و بد گویى .7- بى جا لعنت کردن مردم 8ـ غنا .9ـ شوخى .10ـ مسخره و استهزاء کردن مردم .11ـ سخن گفتن به صورتى که در مردم ایجاد دشمنى کند .12ـ فاش کردن اسرار مردم .13ـ وعده دروغ .14ـ دروغ .15ـ غیبت .16ـ سخن چینى و نمامى .17ـ دو زبانه بودن .18ـ تعریف و تمجید و مدح بى جا یا تملق گویى .19ـ سئوال بى مورد .20ـ تهمت .
    روایاتى در باب زبان
    پس از ذکر فهرست موارد بیست گانه فوق اینک به چند روایت توجه کنید :از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« در انسان ده خصلت است که زبان آن را آشکار مى کند :1 ـ شاهدى است که از درون خبر مى دهد . 2 ـ حاکمى است که به دعواها فیصله مى دهد . 3 ـ ناطقى است که به وسیله آن پاسخ داده مى شود . 4 ـ واسطه اى است که با آن مشکلى برطرف مى شود . 5 ـ توصیف کننده اى است که با آن اشیاء شناخته مى شوند . 6 ـ فرماندهى است که به نیکى فرمان مى دهد . 7 ـ اندرزگویى است که از زشتى بازمى دارد . 8 ـ تسلیت دهنده اى است که غم ها را تسکین مى دهد . 9 ـ حاضرى است که به وسیله آن کینه ها برطرف مى شود . 10 ـ دلربایى است که گوش ها به وسیله آن لذت مى برد »(1) .
    زبان و ایمان
    قال رسول الله (صلى الله علیه وآله) : لا یَسْتِقیْمُ اِیْمانُ عَبْد حتّى یَسْتَقِیْمَ قَلْبُهُ وَلا یَسْتَقِیْمُ قَلْبُهُ حَتّى یَسْتَقِیْمَ لِسانُهُ.« ایمان هیچ بنده اى درست نشود تا آنکه دلش درست شود ، و دلش درست نشود تا آنکه زبانش درست شود » .
    حق زبان
    قال السجاد (علیه السلام) :حَقُّ اللِّسانِ اِکْرامُهُ عَنِ الْخَنا وَتَعْویدُهُ الْخَیْرَ وَتَرْکُ الْفُضُولِ الَّتى لا فائدَةً لَها وَالْبِرُّ بالنّاسِ وَحُسْنُ الْقَوْلِ فِیهِمْ . « حق زبان ، منزّه داشتتن آن از زشتگویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیکى به مردم و خوب گفتن درباره آنان است » .
    حبس زبان
    قال على (علیه السلام) : ِحْبِسْ لِسانَکَ قَبْلَ اَن یُطیلَ حَبْسَکَ وَیُردى نَفْسَکَ ، فَلا شَىْءَ اَوْلى بِطُولِ سِجْن مِنْ لِسان یَعْدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیَتَسَرَّعُ اِلىَ الْجَوابِ . « پیش از آن که زبانت تو را به زندان طولانى و هلاکت درافکند ، او را زندانى کن ; زیرا هیچ چیز به اندزه زبانى که از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد ، سزاوار زندان طولانى نیست » .

     



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ جواد قاسم آبادی-سید امید حسینی | جمعه 88/3/8 ::  ساعت 10:24 صبح

    ?  نوشته های دیگران []


    !   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    طراح قالب: پارسی بلاگ